کنون ناطق خمش گردد کنون خامش به نطق آید رها کن حرف بشمرده که حرف بی شمار آمد
نویسه گردانی:
KNWN NAṬQ ḴMŠ GRDD KNWN ḴAMŠ BH NṬQ ʼAYD RHA KN ḤRF BŠMRDH KH ḤRF BY ŠMAR ʼAMD
کنون ناطق خمش گردد کنون خامش به نطق آید رها کن حرف بشمرده که حرف بی شمار آمد. 1- دوست گرامی در واژه نامه وآزه را مدخل نهاده و معنی می کنند نه بیت کامل را. خوب است کل غزل 569 مولوی را مدخل قرار نداده اید! 2- به هر روی مولانا می گوید اینک ناطق=سخنگو خَمُش=خاموش می گردد و خاموش به سخن می آید. چند کلمه حرف در توصیفش فروگذار که حرف های وصف یار بی شمار است. برقرار باشید.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.