اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کولاک

نویسه گردانی: KWLAK
کولاک . (اِ) ۞ به معنی دویم کولاب است که موجه ٔ عظیم باشد. (برهان ). به معنی کلاک یعنی موج بزرگ نوشته شده . (از آنندراج ). همان کلاک یعنی موج بزرگ . (فرهنگ رشیدی ). موجه ٔ عظیم . (ناظم الاطباء). || بعضی به معنی طوفان گفته اند. (فرهنگ رشیدی ). افاده ٔ معنی طوفان نیز می کند. (آنندراج ). در گیلان طوفان دریا را گویند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). تلاطم امواج دریا. (فرهنگ فارسی معین ). طوفان دریا. طوفان دریایی . انقلاب در دریا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || باد و برف . (ناظم الاطباء). طوفان برف و باد. انقلاب در هوا. دمه . دمق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
کولاک زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) کولاک کردن . (فرهنگ فارسی معین ). موج زدن . طوفان کردن و منقلب و متلاطم شدن امواج دریا : شود ز ۞ چشم پ...
کولاک کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) متلاطم شدن امواج دریا. (فرهنگ فارسی معین ). منقلب و طوفانی شدن دریا یا هوا که با برف و سرما همراه باشد....
قلعه کولاک . [ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل ، واقع در 18 هزارگزی شمال بنجار و 11هزارگزی راه مالرو جلال آباد به زابل ....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.