اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوهستان

نویسه گردانی: KWHSTAN
کوهستان . [ هَِ ] (اِخ ) نام ولایتی است از خراسان که آن را کهستان هم می گویند و معرب آن قهستان است و به تعریب اشتهار دارد. (برهان ). قهستان . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). این ناحیه که در قسمت جنوب خراسان کنونی است ، شامل بیرجند و طبس و قاین و گناباد و تون و ترشیز و خواف بوده و از سوی مغرب به کویرلوت و از سوی جنوب به سیستان محدود می شده است . رجوع به قهستان و سرزمینهای خلافت شرقی صص 377-388 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کوهستان . [ هَِ ] (اِ مرکب ) معروف است که کوهسار باشد، یعنی جایی که درآنجا کوه بسیار است . (برهان ). جایی که کوه بسیار باشد و آن را کهستان ...
کوهستان . [ هَِ ] (اِخ ) جبال . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جبال (اِخ ) شود.
کوهستان . [ هَِ ] (اِخ ) قبل از این سمرقند را نیز می گفته اند. (برهان ). سمرقند. (ناظم الاطباء).
کوهستان . [ هَِ ] (اِخ ) یکی از دهستان های نه گانه ٔ بخش داراب که در شهرستان فسا واقع است . حدود و مشخصات آن به قرار زیر است : از شمال به ا...
کوهستان . [ هَِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پره سر طالشدولاب که در بخش رضوانده شهرستان طوالش واقع است و 405 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
کوهستان . [ هَِ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش کلاردشت که در شهرستان نوشهر واقع است . این دهستان در قسمت غربی رودخانه ٔ چالوس قرار دارد. از 2...
کوهستان . [ هَِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قره طقان که در بخش بهشهر شهرستان ساری واقع است و 820 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.