اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کهربا

نویسه گردانی: KHRBA
کهربا.[ ک َ رَ ] (معرب ، اِ) کهرباء. صمغ درختی است که چون مالیده شود کاه را جذب کند، و در این خاصیت با سندروس مشترک است . معرب کاه ربای فارسی است یعنی جاذب کاه ، و پاره ای آن را کهرباة یا کهرباءة و نسبت بدان راکهربی گویند، و از آن است : سیال الکهربی . (از اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل شود. || نیرویی است که در بعضی از اجسام بر اثر مالش یا حرارت یافعل و انفعالات شیمیایی پیدا می شود و جذب کردن و تولید نور و لرزاندن اعصاب حیوانات و تجزیه ٔ آب و نمکهااز خواص و آثار آن است . (از المنجد). الکتریسیته .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۷ ثانیه
کهربا. [ ک َ رُ ] (نف مرکب ) رباینده ٔ که (مخفف کاه ). که رباینده . || (اِ مرکب ) مخفف کاه رباست . هرکه با خود دارد از علت یرقان ایمن باشد. ...
کهرباء. [ ک َ رَ ] (معرب ، اِ) کهربا. (ازاقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل و کَهرُبا شود.
لعل کهربا. [ ل َ ل ِ ک َ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) کنایه از لب معشوق است . (برهان ) (آنندراج ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.