کهرباء
نویسه گردانی:
KHRBAʼ
کهرباء. [ ک َ رَ ] (معرب ، اِ) کهربا. (ازاقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل و کَهرُبا شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
کهربا. [ ک َ رُ ] (نف مرکب ) رباینده ٔ که (مخفف کاه ). که رباینده . || (اِ مرکب ) مخفف کاه رباست . هرکه با خود دارد از علت یرقان ایمن باشد. ...
کهربا.[ ک َ رَ ] (معرب ، اِ) کهرباء. صمغ درختی است که چون مالیده شود کاه را جذب کند، و در این خاصیت با سندروس مشترک است . معرب کاه ربای ...
لعل کهربا. [ ل َ ل ِ ک َ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) کنایه از لب معشوق است . (برهان ) (آنندراج ).