اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کهن

نویسه گردانی: KHN
کهن . [ ک َ ] (اِ) قنات ، و امروز نیز در کرمان به همین معنی متداول است . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : آنچه ... در چاخویی پیدا می کرده اند ایثار می نموده اند... ناگهان کهن فرودآمده و ایشان در آن زیر مانده اند. (مزارات کرمان ص 114، از یادداشت ایضاً). رجوع به کهنگین شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۸ ثانیه
خاکدان کهن . [ ن ِ ک ُ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و عالم باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ).
کهن خرابات . [ ک ُ هََ / هَُ خ َ ] (اِ مرکب ) خرابات قدیمی . (فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از دنیای فانی . (برهان ) (آنندراج ). دنیا. (ناظم ا...
کهن گردیدن . [ ک ُ هََ / هَُ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) کهن گشتن . رجوع به کهن گشتن شود.
کهن طویل چمن . [ ک ُ هََ طَ چ َ م َ ](اِخ ) دهی از دهستان بلورد است که در بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع است و 218 تن سکنه دارد که از طایفه...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.