اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کیکاوس

نویسه گردانی: KYKAWS
کیکاوس . [ ک َ / ک ِ وو ] (ص مرکب ) به معنی عادل و اصیل و نجیب باشد ۞ ، چه کی به معنی عادل و کاوس به معنی اصیل و نجیب هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ). عادل و اصیل و نجیب . (ناظم الاطباء). رجوع به «کی » و «کاوس » و ماده ٔ بعد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
کیکاوس . [ ک َ / ک ِ وو ] (اِخ ) قیقاوس . (ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به قیقاوس شود.
کیکاوس . [ ک َ / ک ِ وو ] (اِخ ) نام یکی از چهار پسر کیقباد است . (برهان ) (آنندراج ). نام دومین پادشاه از سلسله ٔ کیان . (ناظم الاطباء). دومین ...
کیکاوس . [ ک ِ وو ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان است و 923 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کیکاوس . [ ک َ / ک ِ وو ] (اِخ ) ابن اسکندربن قابوس بن وشمگیربن زیار. رجوع به عنصرالمعالی شود.
کیکاوس . [ ک َ / ک ِ وو ] (اِخ ) ابن کیومرث (857 هَ . ق .). از ملوک بادوسبان . رجوع به بادوسبان شود.
کیکاوس . [ ک َ / ک ِ وو ] (اِخ ) ابن هزاراسپ (523 هَ . ق .). از ملوک بادوسبان . رجوع به بادوسبان شود.
کیکاوس اول . [ ک َ / ک ِ وو س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) رجوع به عزالدین کیکاوس اول در همین لغت نامه واخبار سلاجقه ٔ روم ص 94 (مقدمه ) تألیف مشکور...
کیکاوس ثانی . [ ک َ/ ک ِ وو س ِ ] (اِخ ) رجوع به عزالدین کیکاوس ثانی و اخبار سلاجقه ٔ روم ص 104 (مقدمه ) تألیف مشکور شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۸/۰۲/۱۰
0
0

اسطوره بابلی اِتانا مأخذ اسطوره پرواز کیکاوس با عقابانش از فراز البرز است. خود کیکاوس (پادشاه سرزمین چشمه= کاشان) همان خشثریتی که از پیش اسرحدون از کارکاشی (کاشان) در سمت کوه ارزیفیه (کرکس) گریخت و از کنار البرز به شهر آمل رفت و در زیر حصار آنجا سپاهیان آشوربانیپال به رهبری رئیس رئیسان شانابوشو را شکست داد. این واقعه اساس حماسه هفتخوان رستم (آترادات پیشوای آماردان) در شاهنامه است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.