کیمنش
نویسه گردانی:
KYMNŠ
کیمنش . [ ] (اِخ ) بنابه قول ابوریحان پسر کیقباد و جد کی لهراسب بوده است اما حمزه ٔ اصفهانی و مسعودی کیفشین (کی پشین ) نقل کرده اند. (مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی تألیف معین ، متن و حاشیه ٔ ص 322). رجوع به کیفشین و کی پشین شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کی منش . [ ک َ / ک ِ م َ ن ِ ] (ص مرکب ) صاحب طبع شاهانه . شاه طبیعت . بزرگ منش : چنین داد پاسخ که ای کی منش ز تو دور بادا بد بدکنش .فردوسی .
عباس کیمنش مشهور به مشفق کاشانی (متولد ۱۳۰۴ در کاشان) شاعر ایرانیست.[۱][۲]
زندگی [ویرایش]
او تحصیلات خود را تا سطح کارشناسی ارشد در دانشگاه ته...