اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گاو زادن

نویسه گردانی: GAW ZʼDN
گاو زادن . [ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از میراث و نفع یافتن . (برهان ). کنایه از میراث یافتن و حالتی بهم رسیدن و دولتی بتازگی ظاهر شدن و انتفاع کلی یافتن . (آنندراج ) :
به هندوستان پیری از خر فتاد
پدرمرده ای را به چین گاو زاد.

نظامی (از آنندراج ).


امری عجیب و غریب سانح شدن ، لیکن ظاهر آن است که گاو زادن تنها بدین معنی نیست . بلکه به چین گاو زادن (است ) چه مشهور است که در چین گاو نمی زاید پس گاو زادن عجیب درآنجاست نه هر جا. (فرهنگ رشیدی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
گاو زادن . [ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از میراث و نفع یافتن . (برهان ). کنایه از میراث یافتن و حالتی بهم رسیدن و دولتی بتازگی ظاهر شدن و انتفاع کلی یافتن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.