گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گرد برآمدن نویسه گردانی: GRD BRʼAMDN گرد برآمدن . [ گ َ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) گرد بلند شدن . غبار برآمدن . گردانگیخته شدن : سرمست اگر درآیی عالم به هم برآیدخاک وجود ما را گرداز عدم برآید.سعدی (بدایع). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی گرد برآمدن گرد برآمدن . [ گ ِ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) به تلاش و تفحص گرداگرد چیزی گردیدن . (آنندراج ) (غیاث ). طوف . طواف . (تاج المصادر بیهقی ). جولان . ج... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود