گردو
نویسه گردانی:
GRDW
گردو. [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ببرگان بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع در 45هزارگزی شمال باختر اردل و 24هزارگزی راه فارسیان به باحیدر در 24هزارگزی راه کوهرنگ . هوای آن معتدل و دارای 115 تن جمعیت است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، پشم ، روغن و کتیراست . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
گرد و قنبلی . [ گ ِ دُ قُم ْ ب ُ ] (ص مرکب ) گرد و غنبلی . میانه بالا. متوسطالقامه . و رجوع به گرد و غنبلی شود.
گرد و کوران . [ گ ِ دُ ] (اِخ ) دهی از دهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 50هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 9هزارگزی خاور راه شوس...
گرد و خاک کردن . [ گ َ دُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غبار کردن . گرد افشاندن . || مجازاً برآشفتن . سخن به درشتی گفتن . غضبناک شدن .