گری
نویسه گردانی:
GRY
گری . [ گ َ ] (اِ) گردن که بعربی جید خوانند و از این جهت است که بخیه ٔ جامه را گریبان میگویند یعنی نگه دارنده ٔ گردن ، چه بان بمعنی نگاه دارنده است و در دیگ بریان پلاو نیز محاذی گردن گوسفند بریان را گریگاه خوانند یعنی جای گردن . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به گریبان شود.
واژه های همانند
۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
نیابت گری . [ ب َ گ َ ] (حامص مرکب ) جانشینی . نایبی . عمل نیابت گر : نویسم خطی زین نیابت گری مسجل به امضای پیغمبری .نظامی .
نکوهش گری . [ ن ِ هَِ گ َ] (حامص مرکب ) عمل نکوهش گر. رجوع به نکوهش گر شود.
نصیحت گری . [ ن َ ح َ گ َ ] (حامص مرکب ) عرضه ٔ پند و نصیحت . آگاه سازی . (ناظم الاطباء). پندگوئی . اندرز دادن . عمل نصیحت گر. رجوع به نصیحت گر ش...
نسقچی گری . [ ن َ س َ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل نسقچی . رجوع به نسقچی شود.
منادی گری . [ م ُ دا گ َ / م ُ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل منادی گر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به منادی گر شود.
اصطلاح فقهی ۱. اختیار داشتن شخص مکلف برای انجام یا ترک چیزی ۲. اعتقاد به جایز دانستن چیزی که شرعاً حرام است.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
غربال گری یا غربالگری. الف. رجوع شود به غربال گری. ب. (علوم پزشکی) تفتیش نمودن برای کشف اثر و یا آثاری از یک بیماری (که امکان وقوعش در آینده وجود دارد...
کاش من رافضی بودم!
شیعه
برادران اهل سنت، دوستان على و آل على را رافضى مىخوانند. اکنون ببینیم معناى رافضى چیست.
خدمت امام صادقعلیه السلام چنی...
اباحهاندیشی و بیاعتنایی عملی به محرمات و منهیات و منکرات
اِباحه، اباحه ازریشة بَوح و بُوْوح به معنى اجازه دادن (فراهیدی، ازهری) و در ش...