گری
نویسه گردانی:
GRY
گری . [ گ َ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جوزم و دهج بخش شهر بابک شهرستان یزد، واقع در 31 هزارگزی شمال شهر بابک و 13 هزارگزی راه جوزم به شهر بابک . هوای آن معتدل ، دارای 56 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی زنان کرباس بافی وراه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
واژه های همانند
۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ایشیک آقاسی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) ایشیک آقاسی بودن . شغل ایشیک آقاسی . (فرهنگ فارسی معین ).
ایشیک آقاسی باشی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) ایشیک آقاسی باشی بودن . شغل ایشیک آقاسی باشی . (فرهنگ فارسی معین ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شوالیه گری نظامنامه ای از رفتارهایی است که سلحشوران قرون وسطی از آنها پیروی می کردند. شوالیه گری عنصر برجسته اروپای غربی در این دوران است. در حالیکه ر...
ندانمگویی، لاادریگری، یا مسلک لاادریه، دیدگاهی فلسفی است که دانستن درستی یا نادرستی برخی ادّعاها بطور ویژه ادّعاهای مربوط به امور فراطبیعی مانند اله...