گری
نویسه گردانی:
GRY
گری . [ گ َ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جوزم و دهج بخش شهر بابک شهرستان یزد، واقع در 31 هزارگزی شمال شهر بابک و 13 هزارگزی راه جوزم به شهر بابک . هوای آن معتدل ، دارای 56 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی زنان کرباس بافی وراه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
واژه های همانند
۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
افسون گری .[ اَ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل افسونگر. سحر. جادو. (فرهنگ فارسی معین ). ساحری . (ناظم الاطباء) : چه عمریست کو را بچندین خطربه افسونگر...
انجم گری . [ اَ ج ُ گ َ ] (حامص مرکب ) ظاهراً به معنی ستاره شناسی و ستاره شماری و بمجاز به معنی مکر و فریب و حیله و تزویر و دروغزنی است : ...
ایلجی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) رجوع به ایلچی گری شود.
ایلچی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل و کارایلچی . سفارت . پیغام رسانی . (فرهنگ فارسی معین ) : یرلیغ و کوتلها بربسته بر سر راهها بدزدی می رفتند ...
بیرنگ گری . [ رَن ْگ ْ، گ َ ] (حامص مرکب ) عمل بیرنگ گر. طراحی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به بیرنگ گر شود.
خلیفه گری . [ خ َ ف َ / ف ِ گ َ ] (حامص مرکب ) سمت خلیفه داشتن . مقام خلیفه داشتن . (یادداشت بخط مؤلف ). (در اصطلاحات دینی ترسایان ): در تهرا...
رجاله گری . [ رَج ْ جا ل َ / ل ِگ َ ] (حامص مرکب ) رجوع به رجاله بازی و رجاله شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
رِواقی گری[۱] (به انگلیسی: Stoicism)، و به فارسی، «سُتاوندی»، مکتبی فلسفی است که ۳۰۱ سال قبل از میلاد در شهر آتن بهوسیلهٔ زنون رواقی (سیتیومی) (Zeno ...
باطِنیگری عقیده به این است که دین باطنی هم دارد که از ظاهرش مهمتر است. طرفداران باطنیگری آیات قرآن را تأویل میکنند و میکوشند به معنای باطنیشان ...