گریان
نویسه گردانی:
GRYAN
گریان . [ گ ُرْ ] (اِ) آتشدان گرمابه باشد که آن را گلخن هم میگویند. || فدا یعنی کسی که خود را یا دیگری را بدان از بلا نجات دهد. (برهان ) (آنندراج ). ظاهراً مخفف «گربان » = قربان . رجوع به کیریان و کریان شود. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
گریان . [ گ ِرْ ] (نف ، ق ) گریه کنان . (برهان ) (آنندراج ). گرینده . باکی . (منتهی الارب ) : بنوبهاران بستای ابر گریان راکه از گریستن اوست این...
گریان شدن . [ گ ِرْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به گریه افتادن . گریستن و زاریدن : به هامون درون پیل گریان شودبه جیحون درون آب بریان شود. فردوس...