گزیر
نویسه گردانی:
GZYR
گزیر. [ گ َ / گ ِ ] (اِ) پاکار و پیش کار. (برهان ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
گزیر. [ گ ُ ] (اِ) ظ. از وی - چریه ۞ . مخفف آن «گزر»، و قیاس شود با گزیردن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). چاره و علاج باشد چه ناگزیر ناچار...
گزیر. [ گ ِ ] (اِ) معرب آن «جزیر»، سریانی گزیرا ۞ (حارس ، جلاد). (معجمیات عربیه - سامیه ص 232) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). عسس . (برهان )....
گزیر. [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔبخش لنگه ٔ شهرستان لار واقع در 27000گزی شمال باختر لنگه ، کنار راه عمومی لنگه به بندر کنگ . هو...
بی گزیر. [ گ ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + گزیر) ناگزیر. ناچار. واجب . حتم : کنون آفرین تو شد بی گزیربه ما هر که هستیم برنا و پیر. فردوسی .رجوع به ...