اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گل

نویسه گردانی: GL
گل . [ گ َ ] (اِ) در تداول عامه با یکدیگر برابری توانستن ۞ .
- از گل هم برآمدن ؛ از پس هم برآمدن .
- گل هم انداختن ؛ بیکدیگربند کردن .
- گل هم کردن ؛ بیکدیگر پیوستن .
|| گریبان .یقه (در لهجه ٔ قزوینی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
گل جاری . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه سورتیجی بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 8000گزی شمال خاوری کیاسر. هوای آن معتدل ...
گل جنگ . [ گ ُ ل ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنرا گویند که پهلوانان ولایت به حریف خود گل میفرستند و این بمنزله ٔ پیغام طلب جنگ و کشتی...
گل جونک . [ گ ُ ن َ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری دهدز، کنار راه جاروب به کلمک . هوای آن گرم و د...
گل چاتی . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان واقع در 52000گزی جنوب خاوری سراوان و 25000گزی جنوب راه ...
گل چشم . [ گ ُ ل ِ چ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سفیدی کوچک که بر سیاهی پیدا آید. (غیاث ). داغی که در سیاهی چشم گل کند. (آنندراج ). ...
گل چشمه . [ گ ُ چ َ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش رامیان شهرستان گرگان واقع در 7هزارگزی رامیان . دارای 45 تن سکنه است . (از فرهنگ جغراف...
گل چشمه . [ گ ُ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان تیمور بخش حومه ٔ شهرستان محلات واقع در 28هزارگزی جنوب خاور محلات و در 18هزارگزی جنوب را...
گل چکان . [ گ ُ چ ِ ] (نف مرکب )(از: گل + چکان ، چکاننده ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || (اِ مرکب ) نام درختی است که آنرا در هندوستان م...
گل چکان . [ گ ُ چ َ ] (اِ مرکب ) نوعی از مصنوعات آتشبازان . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). نوعی از آتشبازی است . (آنندراج ).
گل پیرا. [ گ ُ ] (نف مرکب ) (از: گل + پیرا، پیراینده ) پیرایش دهنده ٔ گل . آنکه گل را بپیراید. رجوع به پیراستن شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.