گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گل نویسه گردانی: GL گل . [ گ ُ ] (انگلیسی ، اِ) ۞ دروازه ٔ فوتبال .- گل زدن ؛ توپ را وارد دروازه ٔ حریف کردن . گل کردن .- گل شدن ؛ وارد شدن توپ به دروازه ٔ حریف .- گل کردن ؛ توپ را وارد دروازه ٔ حریف کردن . گل زدن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه واژه معنی گل کند گل کند. [گ ُ ک َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودخانه ٔ بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 108000گزی شمال میناب و 6000گزی باختر راه مال... گل کشی گل کشی . [ گ ِ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل گل بردن . کار گل کردن . حمل گل کردن . گل سنگ گل سنگ . [ گ ُ س َ ] (اِ مرکب ) زنگی را که بر روی سنگ پیدا میشود و آنرا به عربی زهرالحجر ۞ و بهق الحجر و حزازالصخر گویند و حزاز بجهت آن میگو... گل شخ گل شخ . [ گ ِ ل ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گل چسبنده . (آنندراج ). گل شور گل شور. [ گ ِ ] (اِخ ) ۞ نام قریه ای است در دوفرسخی مشهد که در کناررودخانه واقع است . (مجمل التواریخ گلستانه ص 317). گل شور گل شور. [ گ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد واقع در 27هزارگزی جنوب اردل ، متصل به راه مالرو شلیل به دوپ... گل شهر گل شهر. [ گ ُ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابتر بخش حومه ٔ شهرستان ایرانشهر واقع در 22000گزی شمال خاوری ایرانشهر و 13000گزی خاور راه شوسه ٔ... گل خون گل خون . [گ ِ ] (اِ مرکب ) رجوع به گل مختوم شود. (آنندراج ). گل خون گل خون . [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری شیراز و 2هزارگزی راه فرعی شیراز به خ... گل خیل گل خیل . [ گ ِ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره طقان بخش بهشهر شهرستان ساری ، واقع در 4000گزی نکا بین راه شوسه و راه آهن . هوای آن معتدل... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۶۴ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود