گل
نویسه گردانی:
GL
گل . [ گ ُ ] (اِخ )دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 40هزارگزی خاور مهاباد و هزارگزی باختر راه شوسه ٔ بوکان به میاندوآب . هوای آن معتدل و دارای 268 تن سکنه است . آب آن از سیمین رود و محصول آن غلات ، حبوبات ، توتون و چغندر است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . از راه شوسه اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های همانند
۶۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
گل به آب انداختن . [گ ُ ب ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) همان گل به آب دادن است . مثل برای کسی است که عمل تازه و حرکت زشتی از خود نشان دهد. ...
گل انگشتانه (گل انگشتانه ارغوانی)
Digitalis purpurea
Foxglove - Purple Foxglove
گل انگشتانه کرکدار
Digitalis lanata
Grecian Foxglove
Scroph...
پیاله گل آگین کردن . [ ل َ / ل ِ گ ُ ک َدَ ] (مص مرکب ) پَر می کردن پیاله . پُر کردن جام .