گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گل چین نویسه گردانی: GL CYN گل چین . [ گ ُ ] (نف مرکب ) شخصی که گل می چیند. (برهان ) (ناظم الاطباء). گل چیننده : نیابی کس از خاص و از عام گیتی که از باغ انعام او نیست گلچین . سوزنی .|| باغبان . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی گل چین گل چین . [ گ ُ ] (اِخ ) نام زنی بوده است ولی شعار. گویند خدا را در خواب دیده بوده است . (برهان ). نام زنی . (ناظم الاطباء). گل چین گل چین . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دزآباد جزء شهرستان طارم . (نزهة القلوب ص 65). گل چین گل چین . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد واقعدر 67هزارگزی شمال باختر اردل و متصل به راه گلچین به ا... گلچین گلچین گلچین گلچین . [ گ ُ گ ُ ] (ق مرکب ) بتأنی . بآرامی . نادر گلچین نادر گلچین (زاده ۱۳۱۵ در رشت) هنرمند پیشکسوت آواز سنتی و از خوانندگان صاحبنام ایران است.[۱] گلچین از جمله خوانندگان صاحب سبک و دارای صدایی خاص خو... گلچین کردن گلچین کردن . [ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیکوها را گزیدن . برگزیدن نیکوترها. گزیدن خوب . انتخاب . اجتباء. گلچین گلچین رفتن گلچین گلچین رفتن . [ گ ُ گ ُ رَ ت َ ] (مص مرکب )آهسته و به تفرج رفتن . به تأنی و به آرامی رفتن . احمد گلچین معانی احمد گلچین معانی (۱۸ دی ۱۲۹۵ – ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۹) شاعر، نویسنده و پژوهشگر ایرانی بود. زندگینامه[ویرایش] احمد گلچین معانی در ۱۸ دی ۱۲۹۵، در تهران زاده... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود