اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گلزار

نویسه گردانی: GLZʼR
گلزار. [ گ ُ ] (اِ مرکب ) نام لحنی است در موسیقی . (برهان ) (جهانگیری ). نام نوایی است . (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) :
خروشان بلبلان در صحن گلزار
به وقت صبحدم با لحن گلزار.

زراتشت بهرام پژدو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
گلزار. [ گ ُ ] (اِ مرکب ) (از: گل + زار = سار، پسوند مکان ). رجوع به دارمستتر شود. کردی گولزار ۞ . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گلستان . (ب...
گلزار. [ گ ِ ] (اِ مرکب ) جای بسیار گل . گلناک . رَزغة. (منتهی الارب ). مطین . (مهذب الاسماء) (دهار) : همچنان کز نم هوا به بهارشوره گلزار و باغ...
گلزار. [ گ ُ ] (اِخ ) رجوع به نام اصلی آن گله جار شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
گلزار. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یامچی بخش مرکزی شهرستان مرند واقع در 8هزارگزی شمال مرند و 2هزارگزی راه آهن جلفا - مرند. هوای آن ...
گلزار. [ گ ُ ] (اِخ ) رجوع به نام اصلی آن قوزلو شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ده گلزار. [ دِه ْ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 10هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 165 تن . آب آن...
گلزار پائین . [ گ ُ رِ ](اِخ ) نام یکی از آبادیهای بخش سقز است که بیشتر به نام قوزلو سفلی نامیده میشود. رجوع به قوزلو شود.
کانی گلزار. [ گ ُ ] (اِخ )دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع در هفده هزارگزی ساحل خاوری سنندج به همدان . ناحیه ای است...
گلزار ابراهیم . [ گ ُ رِ اِ ] (اِخ ) آتش نمرود که چون ابراهیم رابدان درانداختند گلستان شد. (از غیاث ) (آنندراج ).
بررسیھای تاریخی و نوشتارھای ادبی اخیر که پھلوان گلزار کرمانشاھی را به تصویر کشیدھ اند٬ داوری تاریخ است در ارزش ھای انسانی. تاریخ ما پر از مکر و نیرنگ ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.