گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گنج نویسه گردانی: GNJ گنج . [ ] (اِ) شوخ مردار باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی گنج خواه گنج خواه . [ گ َ خوا / خا ] (نف مرکب ) خواهنده ٔ گنج . طالب گنج : در گنج بگشاد بر گنج خواه توانگر شد از گنج و گوهر سپاه .نظامی . گنج آباد گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان که در 36هزارگزی جنوب باختری ماه نشان و 6هزارگزی راه عموم... گنج آباد گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز که در 25هزارگزی جنوب باختری سراسکند و 8هزارگزی راه آهن میانه ... گنج آباد گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد که در 21هزارگزی شمال مهاباد و 8هزارگزی خاور راه شوسه ٔ مهابا... گنج آباد گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه که در6هزارگزی ارومیه و 500گزی خاور راه شوسه ٔ ارومیه به شاهپور ... گنج آباد گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاوگان بخش دهخوارقان شهرستان تبریز که در 9هزارگزی باختر مرکز بخش و دوهزارگزی راه شوسه تبریز به... گنج آباد گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان میداود (سرگچ ) بخش جانگی گرمسیر شهرستان اهواز که در 24هزارگزی جنوب باختری باغ ملک و 5هزار... گنج آباد گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جرقویه بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا که در 38هزارگزی شمال خاور شهرضا متصل به راه فرعی گنج آباد به ... گنج باد گنج باد. [ گ َ ج ِ ] (اِخ ) گنج بادآور. گنج بادآورد. رجوع به گنج بادآورد شود. گنج بخشی گنج بخشی . [ گ َ ب َ ] (حامص مرکب ) بخشیدن گنج و خواسته . دادن گنج مردمان را : شبی کو گنج بخشی را دهد دادکلاه گنج قارون را برد باد. نظامی .... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۰ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود