گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گنج نویسه گردانی: GNJ گنج . [ ] (اِ) شوخ مردار باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه واژه معنی پنج گنج پنج گنج . [ پ َ گ َ ] (اِ مرکب ) کنایه از حواس خمسه است که سامعه و باصره و لامسه و ذائقه و شامه باشد. (برهان قاطع). حواس خمسه ، دیدن و شن... تیف گنج تیف گنج . [ گ َ ] (اِ مرکب ) تیفاگنج . نام نوائی است از موسیقی . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء... باد گنج باد گنج . [ دِ گ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) رجوع به باد کنجی و شعوری ج 1 ورق 154 شود. گنج آگن گنج آگن . [ گ َ گ َ ] (نف مرکب ) اندوزنده ٔ گنج . (ناظم الاطباء). آن که گنج را بیاگند و بیندوزد. گنج آگننده : سپهدار و گنج آگن و غم گسل کدیور ب... گنج تپه گنج تپه . [ گ َ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان که در 3000گزی شمال خاوری قصبه ٔ بهار و 1000گزی خاوری... گنج سای گنج سای . [ گ َ ] (نف مرکب ) ساینده ٔ گنج . آنچه که گنج را ساید. || آنچه گنج را فروتر از خویش گیرد : گوهر گنج سای مدح تراگشته غواص ذهن م... گنج کلا گنج کلا. [ گ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش بندپی شهرستان بابل که در 26000گزی جنوب بابل واقع شده است . هوای آن معتدل مرطوب و مالاریائی ... گنج یاب گنج یاب . [گ َ ] (نف مرکب ) کسی که گنج پیدا میکند : چرا روی آن کس که شد گنج یاب ز شادی برافروخت چون آفتاب .نظامی . گنج گلی گنج گلی . [ گ َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان شراء بالا بخش کمیجان شهرستان اراک که در 40هزارگزی جنوب کمیجان و 8هزارگزی راه عمومی واقع ... هشت گنج هشت گنج . [ هََ گ َ ] (اِخ ) نام گنج های هشتگانه ٔ خسرو پرویز است که گنج عروس ، گنج بادآورد، دیبه خسروی ، گنج افراسیاب ، گنج سوخته ، گنج خضر... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۰ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود