گنج . [ گ ُ ] (اِمص ، اِ) ریشه و اسم مصدر از گنجیدن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گنجایش که از گنجیدن ... باشد. (برهان ) (آنندراج ). گنجایش و وسعت . (ناظم الاطباء)
: زمان در امتثال امر و نهی او چنان واله
که ممکن نیست در تعجیل او گنج شکیبائی .
انوری (دیوان چ سعید نفیسی ص 325).
زآنکه گر آلای او را گنج بودی در عدد
نیستی جذر اصم راعیب گنگی و کری .
انوری (از فرهنگ رشیدی ).
|| درآوردن و راست آمدن چیزی درچیزی . || درآمدن در جای تنگ . || حصه و رصدی را نیز گویند که در میان جمعی از مردم کنند و به هر کسی قسمتی رسانند. (برهان ) (آنندراج ). || قابلیت و استعداد. || (مص مرخم ) گنجانیدن . (ناظم الاطباء). || حجم . (واژه های مصوب فرهنگستان )
۞ .