اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گنج روان

نویسه گردانی: GNJ RWʼN
گنج روان . [ گ َ ج ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آسمان باستارگان . (شمس اللغات ). || شراب . || گنج فراوان و بزرگ چون گنج قارون :
تا به دست آورده اند از جام و می صبح و شفق
زیر پای ساقیان گنج روان افشانده اند.

خاقانی .


تو نپرسی من بگویم نز کسی دزدیده ام
کز در شاهنشهی گنج روان آورده ام .

خاقانی .


کوس از چه روی دارد آواز گنج باری
کز نور صبح بینم گنج روان مشهر.

خاقانی .


خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرین
افسوس که آن گنج روان رهگذری بود.

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
گنج روان . [ گ َ ج ِ رَ ] (اِخ ) نام گنج قارون است . گویند پیوسته در زیر زمین حرکت می کند. (برهان ). کنایه از گنج قارون چرا که پیوسته در ز...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.