گنج گاو. [ گ َ ج ِ ] (اِخ ) نام لحن هفدهم است از سی لحن باربد. (برهان )
: وقت سحرگه چکاو خوش بزند در تکاو
ساعتکی گنج گاو ساعتکی گنج باد.
منوچهری .
گه نوای هفت گنج و گه نوای گنج گاو
گه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه .
منوچهری .
دو گوشت همیشه سوی گنج گاو
دو چشمت همیشه سوی احوران .
منوچهری .
چو باده بودی بردست من بیاوردی
نوای باربد و گنج گاو و سبز بهار.
مسعودسعد.
چو گنج گاو را کردی نواسنج
برافشاندی زمین هم گاو و هم گنج .
نظامی .
و رجوع به گنج کاوس و گنج گاوان و گنج گاومیش شود.