گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گیر و ده نویسه گردانی: GYR W DH گیر و ده . [رُ دِه ْ ] (اِمص مرکب ، اِ مرکب ) در لغت بگیر و بده . || بمجاز آشوب و همهمه ٔ جنگ : کمان را بفرمود کردن بزه برآمد خروشیدن گیر وده .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی ده و گیر ده و گیر. [ دِ هَُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) داد و ستد. (ناظم الاطباء). دادن و ستدن . بده و بگیر. (از شرفنامه ٔ منیری ). || ده و دار. (ناظم ال... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود