گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لاطی نویسه گردانی: LAṬY لاطی . (ع ص ) آنکه عمل غیرطبیعی کند. تازباز. غلام باره . مردافشار. بچه باز ۞ . || (معرب ، اِ) مأخوذ از یونانی ، کاج . (یا) حَور. (دزی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی لاطی لاطی ٔ. [ طِءْ ] (ع ص ) ۞ نعت فاعلی از لطاء به معنی دوسیدن به زمین و چسبیدن . (از منتهی الارب ): و هو نبات لاطی ٔ مع الارض لَه رؤس رخوة... لاتی لاتی . (حامص ) اِفلاس . فقر. بی چیزی سخت . بی چیزی تمام . لاتی دان لاتی دان . (اِخ ) دهی به نُه فرسنگی مغرب بندرعباس کنار خلیج فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ). ل اُتی خید ل اُتی خید. [ ل ِ اُ ] (اِخ ) ۞ نام مردی یونانی از خانواده ٔ آله آد ۞ که پس از دمارات پسر آریستون به پادشاهی اسپارت رسید. (از 491 تا 469... نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود