اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لاله گون

نویسه گردانی: LALH GWN
لاله گون . [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) قریه ای است به پنج فرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق اسپاس . (فارس نامه ٔ ناصری ). دهی در دهستان حسن آباد بخش مرکزی شهرستان آباده . واقع در 66 هزارگزی جنوب اقلید. کنار راه فرعی اقلید به آسپاس و احمدآباد و ده بید. جلگه . سردسیر و مالاریائی . دارای 156 تن سکنه ٔ شیعه ، فارسی و لری زبان . آب آن از قنات . محصول آنها غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
لاله گون . [ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) مانند لاله . لاله فام . دارای رنگ لاله . سرخ : درو دشتها شدهمه لاله گون به دشت و بیابان همی رفت خون . دقی...
اشک لاله گون . [ اَ ک ِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشک سرخ . (آنندراج ). رجوع به اشک پیازی و اشک جگرگون و اشک حنائی و اشک خون آلو...
عرب لاله گون . [ ع َ ب ِ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوگلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس ، ناحیه ای است کوهستانی سردسیر. 220 تن سکنه دار...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.