اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لالی

نویسه گردانی: LALY
لالی . (اِخ ) اسمش میرخرد ۞ برادر میرکلان سبزواری است . فاضل خوش طبعی بوده و این دو شعر از او است :
به این شادم که باشد یار سرگرم جفای من
که یادی میدهد از اعتمادش بر وفای من .
او در حجاب از من و من منفعل از او
در حیرتم که چون طلبم کام دل از او.

(آتشکده ٔ آذر ص 81).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
لالی . (حامص ) گنگی . بی زبانی . گفتن نتوانستن . بکم . بکامة.
لالی . (اِخ ) حسن بیگ . از شعرای ایران و از مردم همدان . وفات به سال 1002 هَ . ق . این بیت او راست :مرا ز بستر هجران سر جدائی نیست بجز خیال ...
لالی . [ لال ْ لی ] (اِخ ) ۞ تماس آرتور دو. بارُن دوتلندال . فرمانفرمای فرانسه در هند. مولد رُمانس (درُم ) (1766 - 1702).
لالی . (اِخ ) موضعی به مغرب اصفهان .
لالی . (اِخ ) دهی از دهستان بخش قلعه زراس شهرستان اهوازواقع در 44 هزارگزی شمال قلعه ٔ زراس دارای 220 تن سکنه ٔ شیعه فارسی زبان . محصول آ...
لالی، شهری در شمال استان خوزستان و مرکز شهرستان لالی است. مردم و زبان مردم لالی از ایل بختیاری هستند و به زبان لری بختیاری سخن می‌گویند.[۲] جایگاه جغر...
لالی پلاین . [ پ ِ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جهانگیری بخش مسجد سلیمان . شهرستان اهواز. واقع در 54هزارگزی شمال باختری مسجد سلیمان . دارای 15...
لعلی . [ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به لعل . || به رنگ لعل . به سرخی لعل . سرخ .همیشه باد دو دست تو تاجهان باشدیکی به مشکین زلف و یکی به ل...
لعلی . [ ل َ ] (اِخ ) از شعرای قرن نهم عثمانی از مردم اسکوب . این بیت او راست :زاهدک گو گلنده جنت ، عاشقک دیدار یارلاجرم هر کیشینک باشنده ...
لعلی . [ ل َ ] (اِخ ) از شعرا و علمای عثمانی در قرن نهم و از مردم استانبول . این بیت او راست :ای کو کل اولمغه سر دفتر ارباب نظردقت ایت هر ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.