لطف ا
نویسه گردانی:
LṬF ʼ
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن صدرالدین عراقی از نزدیکان امیر مبارزالدین محمد مؤسس سلسله ٔ مظفریّه در قرن هشتم هجری . (حاشیه ٔ تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد براون ترجمه ٔ علی اصغر حکمت ج 3 ص 181). وی را کنیت کمال الدین بوده است . (تاریخ گزیده ص 678). از بدمنشی و تندخویی امیر مبارزالدین و قساوت قلب وی این روایت از مولانا لطف اﷲ که در سفر و حضر ملازم امیر مبارزالدین بوده مروی است که گفته است بسیار دیده ام که امیر مبارزالدین مشغول تلاوت قرآن بود، در آن بین مقصری را نزد او می آوردند، قرآن را گذاشته به دست خود مقصر را کشته و دوباره به تلاوت قرآن مشغول میشد. (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 187).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (شیخ ...) از خلفای حاجی بیرام ولی . (قاموس الاعلام ترکی ).
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (خواجه ...) نهمین امیر از سلسله ٔ سربداران (761-762 هَ . ق .). فرزند امیر وجیه الدین مسعود، دومین امیر این سلسله...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (امیر...) داماد امیر عادل آقا، از امرای سلطان احمد در نیمه ٔ دوم قرن هشتم هجری .رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشی...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ )متخلص به لطف از مردم بخارا. طبیعتش به لطیفه گویی مایل بود و شغل قضا و مدرسی داشت . این بیت او راست :عید اس...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن الیاس رومی . صاحب حاشیه بر حاشیه ٔ خیالی بر شرح عقاید النسفی ، مقتول به سال 900 هَ . ق . و صاحب حاشیه ...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرشید. نام پدر حافظ ابرو است .
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (الشیخ ...) ابن عبدالکریم بن ابراهیم بن علی بن عبدالعالی العاملی المیسی ثم الاصفهانی . معاصر شیخ بهائی و شا...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (السید...) ابن عطأاﷲبن احمد الحسینی الشجری النیشا بوری . وی فاضلی بود متبحر و دیوانش به ده هزار بیت بالغ و ...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عطأاﷲ الحویزی . صاحب شرح شرایع الاسلام . بنابه گفته ٔ صاحب امل الاَّمل در جزء ثانی کتاب خود به نام تذ...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمدالغیاث الظفیری . از علمای یمن متولد و متوفی ̍ به ظفیر و منسوب بدانجاست . او را تصانیفی است ، چون : الم...