لطف ا
نویسه گردانی:
LṬF ʼ
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن صدرالدین عراقی از نزدیکان امیر مبارزالدین محمد مؤسس سلسله ٔ مظفریّه در قرن هشتم هجری . (حاشیه ٔ تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد براون ترجمه ٔ علی اصغر حکمت ج 3 ص 181). وی را کنیت کمال الدین بوده است . (تاریخ گزیده ص 678). از بدمنشی و تندخویی امیر مبارزالدین و قساوت قلب وی این روایت از مولانا لطف اﷲ که در سفر و حضر ملازم امیر مبارزالدین بوده مروی است که گفته است بسیار دیده ام که امیر مبارزالدین مشغول تلاوت قرآن بود، در آن بین مقصری را نزد او می آوردند، قرآن را گذاشته به دست خود مقصر را کشته و دوباره به تلاوت قرآن مشغول میشد. (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 187).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پَدیان padyān (پیشوند قید ساز مانوی پد با واژه ی پهلوی و سغدی یان یعنی لطف) یانیها yānihā (پهلوی)*** فانکو آدینا...
لطفاً. [ ل ُ فَن ْ ] (ع ق ) از روی لطف . به لطف .