لطف ا
نویسه گردانی:
LṬF ʼ
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) مولانا جلال الدین از اصناف علوم بهره ور بود و سالهادر مملکت بخارا به لوازم منصب قضا قیام داشت . وفاتش در بیستم ذیحجه ٔ سنه ٔ احدی و سبعین و ثمانمائة هَ .ق . در دارالسلطنه ٔ هرات اتفاق افتاد و اولاد عظامش شرف جهان مولانا جمال الدین عبدالرحیم صدر و جناب امارت مآب امیر نظام الدین عبدالوهاب به مراسم تعزیت داری اقدام فرمودند و سلطان سعید به مجلس عزا تشریف برده ایشان را پرسش نموده خلع فاخر پوشانید. و نعش مولانا لطف اﷲ را از هرات به بخارا نقل کردند و در موضعی مناسب به خاک سپردند. (حبیب السیر جزء سوم از ج 3 ص 197).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پَدیان padyān (پیشوند قید ساز مانوی پد با واژه ی پهلوی و سغدی یان یعنی لطف) یانیها yānihā (پهلوی)*** فانکو آدینا...
لطفاً. [ ل ُ فَن ْ ] (ع ق ) از روی لطف . به لطف .