لطف ا
نویسه گردانی:
LṬF ʼ
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) مولانا جلال الدین از اصناف علوم بهره ور بود و سالهادر مملکت بخارا به لوازم منصب قضا قیام داشت . وفاتش در بیستم ذیحجه ٔ سنه ٔ احدی و سبعین و ثمانمائة هَ .ق . در دارالسلطنه ٔ هرات اتفاق افتاد و اولاد عظامش شرف جهان مولانا جمال الدین عبدالرحیم صدر و جناب امارت مآب امیر نظام الدین عبدالوهاب به مراسم تعزیت داری اقدام فرمودند و سلطان سعید به مجلس عزا تشریف برده ایشان را پرسش نموده خلع فاخر پوشانید. و نعش مولانا لطف اﷲ را از هرات به بخارا نقل کردند و در موضعی مناسب به خاک سپردند. (حبیب السیر جزء سوم از ج 3 ص 197).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (شیخ ...) از خلفای حاجی بیرام ولی . (قاموس الاعلام ترکی ).
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (خواجه ...) نهمین امیر از سلسله ٔ سربداران (761-762 هَ . ق .). فرزند امیر وجیه الدین مسعود، دومین امیر این سلسله...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (امیر...) داماد امیر عادل آقا، از امرای سلطان احمد در نیمه ٔ دوم قرن هشتم هجری .رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشی...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ )متخلص به لطف از مردم بخارا. طبیعتش به لطیفه گویی مایل بود و شغل قضا و مدرسی داشت . این بیت او راست :عید اس...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن الیاس رومی . صاحب حاشیه بر حاشیه ٔ خیالی بر شرح عقاید النسفی ، مقتول به سال 900 هَ . ق . و صاحب حاشیه ...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن صدرالدین عراقی از نزدیکان امیر مبارزالدین محمد مؤسس سلسله ٔ مظفریّه در قرن هشتم هجری . (حاشیه ٔ تاریخ ...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبدالرشید. نام پدر حافظ ابرو است .
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (الشیخ ...) ابن عبدالکریم بن ابراهیم بن علی بن عبدالعالی العاملی المیسی ثم الاصفهانی . معاصر شیخ بهائی و شا...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (السید...) ابن عطأاﷲبن احمد الحسینی الشجری النیشا بوری . وی فاضلی بود متبحر و دیوانش به ده هزار بیت بالغ و ...
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عطأاﷲ الحویزی . صاحب شرح شرایع الاسلام . بنابه گفته ٔ صاحب امل الاَّمل در جزء ثانی کتاب خود به نام تذ...