اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لغلغ

نویسه گردانی: LḠLḠ
لغلغ. [ ل ِ ل ِ ] (اِ صوت ) آواز از سوئی به سوئی شدن مایعی ، چنانکه هندوانه ٔ تباه چون او را بجنبانند. آواز آب در شکم . آواز آب در مشک چون بجنبانند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
لغلغ. [ ل َ ل َ ] (ع اِ) مرغی است غیر لکلک . (منتهی الارب ). اللغلغ، و هو دون الاوزّ فی المقدار، لونه کلون الاوز الحبشی الی السواد، ابیض الج...
لقلق . [ ل َ ل َ ] (معرب ، اِ) معرّب از فارسی لک لک . ۞ ج ، لقالق . لقلاق (و هو افصح ). (منتهی الارب ). طائری است مار و ماهی راشکار کند. (غیا...
لق لق . [ ل َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد، واقع در 21هزارگزی شمال مشهد. جلگه ، معتدل و دارای 293 تن سک...
لق لق کردن . [ ل َ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جنبانی چیزی استوار چون میخ و دندان و غیره در جای خود با آواز. || آواز تخم مرغ ضایع و تباه گاه ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.