لواطة
نویسه گردانی:
LWʼṬ
لواطة. [ ل َ وا طَ ] (اِخ ) قبیلة من البربر. رجوع به بربر شود. (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
لواطة. [ ل ِ وا طَ ] (ع مص ) لوط. لِواط. کار قوم لوط کردن . (منتهی الارب ). اِغلام کردن . از راه پس رفتن زن یا مرد را. غلامبارگی . تازبازی . ب...
لواتة. [ ل َ ت َ ] (اِخ ) موضعی است به اندلس . (منتهی الارب ). ناحیه ای است از اندلس در فریش . || قبیله ای است در بربر. رجوع به بربر شود....
صمعة لواته . [ ص ُ ع َ ت ُ ل ُ ت َ ] (اِخ ) ایالتی است به مغرب نزدیک قسطنطنیةالهواء. (یادداشت مؤلف ). قَسَطنطنیةُالْهَواء، شهر و قلعه ای بزرگ ...