گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لوح ساده نویسه گردانی: LWḤ SADH لوح ساده . [ ل َ / لُو ح ِدَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ لوح ساذج . لوح پاک . (آنندراج ) : گفتی که حافظ اینهمه رنگ و خیال چیست نقش غلط ببین که همان لوح ساده ایم . حافظ.|| کنایه از احمق و بیخرد. ساده لوح . (آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی ساده لوح ساده لوح . [ دَ / دِل َ / لُو ] (ص مرکب ) کنایه از مرد خفیف العقل . (بهارعجم ) (آنندراج ). کنایه از احمق و بی شعور. (غیاث اللغات ). ساده دل : ساد... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود