لوری
نویسه گردانی:
LWRY
لوری . (اِخ ) شهری از بلاد مشرق دریاچه ٔ ایروان که به دست جلال الدین منکبرنی فتح شد. (تاریخ مغول ص 128).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
لوری . (ص نسبی ، اِ) لولی . کولی . زط. غربال بند. حَرامی . غربتی . غَرَه چی . قرشمال . توشمال . سوزمانی . قَره چی . چینگانه . فیج . نام طایفه ای اس...
لوری . (ص نسبی ) منسوب است به لور.
لوری . (اِخ ) ۞ نام کرسی بخش کرس از ولایت باستیا. دارای 1525تن سکنه .
لوری . (اِخ ) نام صحرائی به گرجستان . (جهانگشای جوینی ج 2 ص 163).
لوری بچه . [ ب چ ْ چ َ / چ ِ / ب َ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) لوری زاده . فرزند لولی : آمد خبر تو که به کاشان و خسیکت لوری بچه ای دوست گرفتی و شدی ...
لوری سورآرنن . [ ن ُ ] (اِخ ) ۞ نام کرسی بخش شِر از ولایت بورژ به فرانسه . دارای 694 تن سکنه .