لوص
نویسه گردانی:
LWṢ
لوص . [ ل َ ] (ع اِ) درد گوش . || درد زیر سینه . || (مص ) نگریستن از سوراخ در و جز آن . || میل کردن . || برگشتن . (منتهی الارب ). || گردانیدن چیزی به چیزی که میخواهد. (منتخب اللغات ).
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
لوس کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (... بچه را) ننر کردن . لوس بارآوردن .- خود را لوس کردن ؛ لوس شدن . ننر شدن .
لوس و ننر. [ س ُ ن ُ ن ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) رجوع به لوس و به ننر در ردیف خود شود.
لوس و لابه . [ س ُ ب َ / ب ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تبصبص : گر بودم سیم کار گردد چون زرگر نبود سیم لوس و لابه فزایم .سوزنی .نرم گشته به ...
فطین و لوس . [ ] (معرب ، اِ) قاقله . (از فهرست مخزن الادویه ).
لوس و لیموس . [ س ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) کژ. خوهل .
لوس گری کردن . [ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ننری کردن . رجوع به لوس گیری کردن شود.
لوس بارآوردن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) ننر کردن کودک را.
لوس گیری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بجای لوس گری کردن ، ننری کردن .
کج و لوس شدن . [ ک َ ج ُ ل َ / لو ش ُ دَ ] (مص مرکب )فالج پیدا آمدن یا تغییر شکل دادن پاره ای از روی یابدن . کج شدن دهان و دست بر اثر عار...
لوس بازی درآوردن . [ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) ننر شدن . نُنُری کردن . کار لوسان کردن . لوس شدن .