لؤلؤئی
نویسه گردانی:
LWLWʼY
لؤلؤئی . [ ل ُءْ ل ُ ] (اِخ ) حسن بن زیاد لؤلؤئی . فقیه ، مکنی به ابوعلی . از اصحاب ابوحنیفه و شاگردان او. او راست : کتاب ادب القاضی ، کتاب الخصال ، کتاب معانی الایمان ، کتاب الخراج ، کتاب الوصایا، کتاب الفرایض و هم کتاب امالی فی الفروع و غیره . یحیی بن آدم گفت : فقیه تر از حسن بن زیاد ندیدم ، شغل قضا بگرفت و سپس از آن استعفا گفت . وی به سال 184 هَ . ق . درگذشت . (طبقات الفقهاء ص 115). یکی از مشاهیر فقهای حنفی است در پاره ای از مسائل با امام ابویوسف اختلاف داشت . دوازده هزارحدیث از ابن جریح روایت کند و چندین اثر در فقه و حدیث از خود به یادگار گذارد و به سال 184 هَ . ق . درگذشت . زرکلی گوید: حسن بن زیاد، مکنی به ابی علی . از مردم کوفه و قاضی و فقیه و از اصحاب ابوحنیفه بود و ازوی سماع حدیث کرد و به مذهب او در رأی عالم بود به سال 194 هَ . ق . قضاوت کوفه یافت و پس از چندی استعفا کرد. از کتب اوست : ادب القاضی ، معانی الایمان ، النفقات الخراج ، الفرائض ، الوصایا الامانی ، و نسبت او بفروش لؤلؤ است (وفات 204 هَ . ق . / 819 م .). (الاعلام زرکلی ج 1 ص 226). در تاریخ وفات او اختلاف است حاج خلیفه ذیل «ادب القاضی » 182 و بعضی 184 و برخی 204 نوشته اندو ظاهراً تاریخ وفات همان 204 است که سمعانی نیز تصریح کرده و تاریخ 182 و 184 که بعضی سال وفات او دانسته اند تصحیفی باید باشد از 194 سال قضاوت وی در کوفه . و رجوع به فوائد الهیة ص 60 و انساب سمعانی شود.
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
لؤلؤئی . [ ل ُ ءْ ل ُ ] (ص نسبی ) منسوب به لؤلؤ : پیراهن لؤلؤئی برنگ کامه وآن کفش دریده و به سر بر لامه . مرواریدی .|| لؤلؤفروش . (...
لؤلؤئی . [ ل ُءْ ل ُ ] (اِخ ) ظاهراً شاعری است باستانی . شمس قیس رازی این دو بیت از وی نقل کند در صنعت سیاقةالاعداد وگوید: هم سیاقةالاعدا...
لؤلؤئی . [ ل ُءْ ل ُ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن عمر. زاویه سنن ابی داود. (منتهی الارب ).
لؤلؤئی . [ ل ُءْ ل ُ ] (اِخ ) محمدصالح . رجوع به محمدصالح شود. (نمونه ٔ خطوط خوش کتابخانه ٔ شاهنشاهی ایران ).
حسن لؤلؤئی . [ ح َ س َ ن ِ / ن ْ ل ُءْ ل ُ ئی ] (اِخ ) ابن زیاد فقیه کوفی مکنی به ابوعلی حنفی . درگذشته ٔ 204 هَ . ق . او راست : «ادب القاضی ...
خالد لؤلؤئی . [ ل ِ دِ ل ُءْ ل ُ ] (اِخ ) رجوع به خالدبن یزید لؤلؤئی شود.
لؤلؤئی الزرکشی . [ ل ُءْ ل ُ ئی یُزْ زَ ک َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن ابراهیم زرکشی . او راست : تاریخ الدولتین الموحدیة و الحفصیة. (معجم المطب...