لی لی
نویسه گردانی:
LY LY
لی لی . [ ل َ ل َ / ل ِ ل ِ ] (اِ) تعتاب . نام بازیی است . و آن یکپا برداشته و با پای دیگر جهیدن . یک لنگه (در تداول مردم قزوین ). و رجوع به لی لی کردن شود.
واژه های همانند
۱۰۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
لیلی مند. [ ] (اِخ ) (کوه ...) نام کوهی میانه ٔ دزگرد و سرحد چهاردانگه .
لیلی داغی . [ ل َ لی ] (اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 8500گزی خاور شوسه ٔ مراغ...
لیلی خانم . [ ل َ لا ن ُ ] (اِخ ) شاعرة من شواعر الترک ولدت فی استانبول و تثقفت ثقافة رفیعة و توفیت سنة 1264 هَ . ق . (قاموس الاعلام ترکی ).
لیلی خانه . [ ل َ لی ن َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اوزوم دل بخش ورزقان شهرستان اهر،واقع در 9500گزی شمال ورزقان و 9500گزی شوسه ٔ تبریزبه اهر....
آلبوم قبیلهٔ لیلی با صدا و آهنگسازی مهرپویا در سال ۱۳۵۵ توسط شرکت کاسپین منتشر شد، دارای ۱۰ ترانه است. مهرپویا با ساخت و اجرای ترانهٔ قبیلهٔ لیلی در ا...
کانی لیلی . [ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سورسور بخش کامیاران شهرستان سنندج . واقع در 16هزارگزی شمال کامیاران و 15 هزارگزی باختر شوسه ٔ ک...
حره ٔ لیلی . [ ح َرْ رَ ی ِ ل َ لا ] (اِخ ) جایی است بنی مرةبن عوف بن سعدبن ذُبْیان بن بغیض ... را در راه مدینة. و بعضی گویند بدان سوی وادی ...
پاک چی ی لی . [ ی ُ ] (اِخ ) (لوکا...) ۞ محاسب ایتالیائی . مولد او به تُسکان بسال 1445م . او را کتابی است در حساب و جبر.
عشاق نظامی گنجوی زن ومردی که بینهایت یکدیگر را دوست دارند گفته می شود که لیلی ومجنون هستند
لیلی یادگار. [ ل َ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پائین شهرستان نهاوند، واقع در 18هزارگزی باختری شهر نهاوند و دوهزارگزی جنوب راه شوسه ٔ نهاوند به...