لیو
نویسه گردانی:
LYW
لیو. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ویسه ٔ بخش مریوان شهرستان سنندج ،واقع در 18هزارگزی باختر دژ شاهپور از طریق بردرشه و چهارهزارگزی باختر نیگجه . کوهستانی و سردسیر. دارای 75 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات . محصول آنجا غلات ، حبوبات ، لبنیات و توتون . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . اردو محل به فاصله ٔ یکهزار گزمرکب و به لیوی علیا و لیوی سفلی معروف و سکنه ٔ لیوی سفلی 50 تن است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
لیو. [ وْ ] (اِ) یکی از نامهای خورشید است . (برهان ). از نامهای نیر اعظم . (جهانگیری ). آفتاب : ای ساقی مه روی درانداز و مرا ده زآن می که زر...
تیت لیو. (اِخ ) ۞ (تیتوس لیویوس ) تاریخ دان یونانی و نویسنده ٔ تاریخ رومی از ابتدا تا سال 9 ق .م . است . (59 ق .م . - 17 م .) او در زیر عنوان ...
یوهانس لئو آفریقانوس (متولد الحسن محمد الوزان الفاسی، عربی: الحسن محمد الوزان الفاسی؛ حدود 1494 - حدود 1554) یک دیپلمات و نویسنده اندلسی بود که بیشت...