گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لیو نویسه گردانی: LYW لیو. [ وْ ] (اِ) یکی از نامهای خورشید است . (برهان ). از نامهای نیر اعظم . (جهانگیری ). آفتاب : ای ساقی مه روی درانداز و مرا ده زآن می که زرش مادر و لیوش پدر آمد.انوری (از جهانگیری ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی لیو لیو. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ویسه ٔ بخش مریوان شهرستان سنندج ،واقع در 18هزارگزی باختر دژ شاهپور از طریق بردرشه و چهارهزارگزی باختر نیگجه... تیت لیو تیت لیو. (اِخ ) ۞ (تیتوس لیویوس ) تاریخ دان یونانی و نویسنده ٔ تاریخ رومی از ابتدا تا سال 9 ق .م . است . (59 ق .م . - 17 م .) او در زیر عنوان ... حسن محمد وزان فاسی یوهانس لئو آفریقانوس یوهانس لئو آفریقانوس (متولد الحسن محمد الوزان الفاسی، عربی: الحسن محمد الوزان الفاسی؛ حدود 1494 - حدود 1554) یک دیپلمات و نویسنده اندلسی بود که بیشت... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود