اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ماءة

نویسه گردانی: MAʼ
ماءة. [ ءَ ] (ع اِ) آب . (از منتهی الارب ). مؤنث ماء. (منتهی الارب ، ذیل ماء). رجوع به ماء شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
شروین ماه . [ ش َرْ ] (اِ مرکب ) درتداول مازندرانیان ، ماه شهریور. (یادداشت مؤلف ).
ماه کنعانی . [ هَِ ک َ ] (اِخ ) حضرت یوسف پسر حضرت یعقوب . (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ماه نهاوند. [ هَِ ن َ وَ ] (اِخ ) ابن الندیم از قول عبداﷲبن المقفع آرد: یکی از پنج ناحیه ٔ پهله (فهله ) است . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)...
ماه و پروین . [ هَُ پ َرْ ] (اِ مرکب ) ماه فرفین . جدوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماه فرفین و جدوار شود.
ماه آزادخوی . [ هَِ ] (اِخ ) نام زن تور. (از فهرست ولف ) : زن سلم را کرد نام آرزوی زن تور را ماه آزادخوی .فردوسی .
بندر ماه شهر. [ ب َ دَ رِ ش َ ] (اِخ ) نام دیگر بندر معشور است . به بندر معشور رجوع شود.
ماه برکوهان . [ ب َ ] (اِ مرکب ) نوایی است که خنیاگران بزنند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 355). نام لحنی باشد از مصنفات باربد و آن لحن بیست...
ماه پرویزان . [ پ َرْ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه است که در بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع است و 197 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
ماه پیکر درفش . [ پ َ / پ ِ ک َ دَ رَ ] (اِ مرکب ) در اصل درفش ماه پیکر، یعنی درفشی که صورت ماه بر آن تصویر شده باشد : یکی ماه پیکر درفش از...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ صفحه ۱۴ از ۱۶ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.