اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ماح

نویسه گردانی: MAḤ
ماح . (ع اِ) زرده یا سپیدی تخم مرغ . (منتهی الارب ). زرده ٔ تخم مرغ یا سپیدی آن . (آنندراج ). سپیده ٔ بیضه . (دهار). سفیده ٔ تخم مرغ . (مهذب الاسماء) (بحر الجواهر). بیاض البیض . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۰ ثانیه
ماه سیما. (ص مرکب ) ماه طلعت . آن که سیمای وی مانند ماه باشد. (ناظم الاطباء). از اسمای محبوب است . (آنندراج ). مه سیما. ماهرخ . ماهرو. ماهروی...
ماه منظر. [ م َ ظَ ] (ص مرکب ) ماهرو. ماه چهر. ماه چهره . ماه دیدار : پریچهره بتی عیار و دلبرنگاری سروقد و ماه منظر. دقیقی .نکرد یاد من و یادگار ...
ماه نسف . [ هَِ ن َ س َ ] (اِخ ) ماه نخشب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماه نخشب و ماه سیام شود.
ماه نشان . [ ن ِ ] (ص مرکب ) که نشان ماه دارد. که چون ماه درخشان و خوشروی است . که همانند ماه است : به مژده خواستن آن نور چشم و راحت ...
ماه نشان . [ ن ِ ] (اِخ ) یکی از بخشهای چهارگانه ٔ شهرستان زنجان است که در غرب شهرستان زنجان و طول دره ٔ قزل اوزن واقع و محدود است از شمال...
ماه نشان . [ ن ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان اوریاد، در بخش ماه نشان است که در شهرستان زنجان و در دامنه ٔ کنار رود قزل اوزون واقع است . سردس...
ماه ورق . [ وَ رَ ] (اِ مرکب ) سپر. (آنندراج ). ناف سپر. (ناظم الاطباء). کنایه از سپر. (فرهنگ فارسی معین ).
همانند گل مانند گل نام یکی از ساتراپ نشینان دوره ی ماد ها می باشد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
طوق ماه . [ طَ / طُو ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) هاله و خرمن ماه است و آن دائره ای باشد که در برخی از شبها از بخار بر دور ماه بهم میرسد...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.