مارش
نویسه گردانی:
MARŠ
مارش . [ رَ ] (اِخ ) نام یکی از بتخانه های قدیم است که در سه فرسنگی اصفهان بر سر کوهی ساخته بودند و آن از جمله ٔ هفت بتخانه است که بنام سبعه ٔ سیاره کرده بودند و گشتاسب بتهای آن بتخانه را برطرف کرد و آتشکده ساخت و هریک را به اضافه ٔ نوبهار می خوانند همچو نوبهار تیر و نوبهار ماه و نوبهار ناهید و غیره و «نوبهار» آتشکده را می گویند. (برهان ). یکی از هفت آتشکده ٔ مشهور ایران است که گشتاسب شاه در سر کوهی در سه فرسنگی اصفهان ساخته است . (آنندراج ) (انجمن آرا).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مارش . (فرانسوی ، اِ) ۞ (اصطلاح نظامی ) راه رفتن سربازان با نظم و ترتیب . || سرودی حماسی که سربازان در موقع حرکت هم آهنگ با قدمها خوانن...
مارشmārš (marche) معنی قطعۀ موسیقی دوضربی یا چهارضربی با ضربههای محکم و مقطع که هنگام حرکت سربازان برای هماهنگ کردن گامهای آنها نواخته میشود. مترا...
پن مارش . [ پ َ ] (اِخ ) ۞ از ناحیه ٔ اکس دارای 4270 تن سکنه ودر آنجا عصاری روغنهای نباتی و ازجمله زیتون هست .
پن مارش . [ پ َ ] (اِخ ) نام شهری واقع در فینیستر از ناحیه ٔکمپر دارای 7037 تن سکنه و بدانجا صید ماهی کنند.
پن مارش . [ پ َ ] (اِخ ) (پوانت دو...) (در لهجه ٔ برونن ، سر اسب ) دماغه ای در جنوب شرقی بال ِ اودیترن .
معرش . [ م ُ ع َرْ رَ ] (ع ص ) درخت رز وادیج ۞ بسته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ):رز معرش که میانه ٔ آن یکساله بوده است و ضیعه ٔ آن ...