اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معرش

نویسه گردانی: MʽRŠ
معرش . [ م ُ ع َرْ رَ ] (ع ص ) درخت رز وادیج ۞ بسته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ):رز معرش که میانه ٔ آن یکساله بوده است و ضیعه ٔ آن به همه رستاقهای یکی بوده است . (تاریخ قم ص 113). دیگرنهری که بر هر دو طرف آن میانه نشانده باشند اعم ازآنکه معرش ۞ باشد یا غیرمعرش و به زبان قمی ساباط گویند... (تاریخ قم ص 107).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مارش . (فرانسوی ، اِ) ۞ (اصطلاح نظامی ) راه رفتن سربازان با نظم و ترتیب . || سرودی حماسی که سربازان در موقع حرکت هم آهنگ با قدمها خوانن...
مارش . [ رَ ] (اِخ ) نام یکی از بتخانه های قدیم است که در سه فرسنگی اصفهان بر سر کوهی ساخته بودند و آن از جمله ٔ هفت بتخانه است که بنام...
مارشmārš (marche) معنی قطعۀ موسیقی دوضربی یا چهارضربی با ضربه‌های محکم و مقطع که هنگام حرکت سربازان برای هماهنگ کردن گام‌های آن‌ها نواخته می‌شود. مترا...
پن مارش . [ پ َ ] (اِخ ) ۞ از ناحیه ٔ اکس دارای 4270 تن سکنه ودر آنجا عصاری روغنهای نباتی و ازجمله زیتون هست .
پن مارش . [ پ َ ] (اِخ ) نام شهری واقع در فینیستر از ناحیه ٔکمپر دارای 7037 تن سکنه و بدانجا صید ماهی کنند.
پن مارش . [ پ َ ] (اِخ ) (پوانت دو...) (در لهجه ٔ برونن ، سر اسب ) دماغه ای در جنوب شرقی بال ِ اودیترن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.