اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مئان

نویسه گردانی: MʼAN
مئان . [ م ِ ] (ع مص ) با اندیشه کاری کردن . مُمائَنَة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ممائنة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
میان گشادن . [ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) کمر باز کردن . باز کردن کمربند از کمر. خلاف کمر بستن . آسودن . آرمیدن : شب و روز بر سان شیر ژیان ز رفتن نبا...
میان لو بالا. (اِخ ) دهی است از دهستان جیرستان بخش باجگیران شهرستان قوچان ، واقع در 42هزارگزی شمال باختری باجگیران با 321 تن سکنه . آب آن ...
میان دو رود. [ دُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان ساری ، واقع در بین دو رودخانه ٔ معروف تجن و نکا از طرف شمال به دریای م...
چولهول میان . (اِخ ) دهی است ازدهستان بالا گریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد. 300 تن سکنه دارد. از رودخانه ٔ چولهول آبیاری میشود. محصول عمده...
میان رود محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میانده بخش رضوانشهر شهرستان طوالش ، واقع در 3هزارگزی خاوررضوانده . با 282 تن سکنه ....
میان لو پایین . (اِخ ) دهی است از دهستان جیرستان بخش باجگیران شهرستان قوچان ، واقع در 45هزارگزی شمال باختری باجگیران با 239 تن سکنه . آب آ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
رباط میان دشت . [ رُ طِ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه دارای 90 تن جمعیت . آب آن از قنات تأمین میشود ...
قصاب میان ده . [ ق َص ْ صا دِه ْ ] (اِخ ) نام یکی از روستاهای بارفروش . رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 158 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.