اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مئان

نویسه گردانی: MʼAN
مئان . [ م ِ ] (ع مص ) با اندیشه کاری کردن . مُمائَنَة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ممائنة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
میان گران . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز، واقع در 14هزارگزی شمال خاوری ایذه با 185 تن سکنه ، آب آن از قنات و چاه و ...
میان کنگی . [ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های سه گانه ٔ شهرستان زابل ، واقع در شمال خاوری زابل نزدیک مرز افغانستان و مشخصات آن به شرح زیر...
میان کوشک . (اِخ ) دهی است از دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت ، واقع در 37هزارگزی شمال خاوری لوشان با 240 تن سکنه . آب آن از چشمه سار...
میان کاله . [ ل َ ] (اِخ ) نام شبه جزیره ای است در شمال خلیج گرگان و طول آن در حدود 60 و عرض آن 1/5 تا 6 هزار گز است اراضی شبه جزیره بو...
میان قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) نام یکی از پاسگاههای مرزبانی کشور و شعبه ٔ شیلات در شبه جزیره ٔ میان کاله است . بنای اولیه ٔ آن که فعلاً مورد...
میان قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز، واقع در 56هزارگزی شمال زرقان با 230 تن سکنه . آب آن از ق...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نازکک میان . [ زُ ک َ ] (ص مرکب ) نازک میان : ای نازکک میان و همه تن چو پرنیان ترسم که از رکوع ترا بگسلد میان .خسروی (تحفةالاحباب ).
میان قلیان . [ ق َل ْ ] (اِ مرکب ) میانه ٔ قلیان . میانه . قسمتی از قلیان که میان مخزن آب (ته قلیان ) و جایگاه تنباکو و آتش در قلیان قرار دار...
میان کاواک . (ص مرکب ) پوک .اجوف . مجوف . میان تهی . میان خالی . توخالی . (یادداشت مؤلف ): هشم ؛ شکستن نان خشک و هرچیز خشک و میان کاواک .(منتهی...
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۲۰ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.