مئر
نویسه گردانی:
MʼR
مئر. [ م َ ءِ ] (ع ص ) (از «م ٔر») امر مئر؛ کار دشوار و سخت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
لسه میر. [ ل َ س َ ] (اِ) ۞ مرضی در کرم قز (ابریشم ) که بزرگ شود و نتند و سیاه شود و میرد. قسمی بیماری کرم ابریشم که کرم فالج زده و بی ...
مال میر. (اِخ ) ایذج . ایذه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).از جاهای تاریخی در ناحیه ٔ بختیاری است که در 115 هزارگزی مشرق شوشتر واقع شده است ...
مال میر. (اِخ ) تیره ای ازایهاوند هفت لنگ . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 73).
نخل میر. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چارکی بخش لنگه ٔ شهرستان لار، در 92 هزارگزی شمال غربی لنگه در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 351 تن س...
رییس پاسبانان شب
عشرت شبگیر کن می نوش کاندر راه عشق شبروان را آشنایی هاست با میر عسس
کله میر. [ ک َ ل َ ] (اِ) این نام را در آذربایجان به سفیدار دهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به سفیدار شود.
میر مُهَنّای بندرریگی (۱۱۴۸ - ۱۵ ذیقعده ۱۱۸۲ قمری/ ۱۱۱۴ - ۵ فروردین ۱۱۴۸ خورشیدی)[۱] یکی از راهزنان و حکمرانان جنوب ایران بود که با هلندیها و انگلیسی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.